Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

'Words create worlds'

يكشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۴۲ ب.ظ

 

چندین سال است که رویکرد رسانه‌های غربی در پوشش و اهمیت دادن به اخبار کشتگان حملات مرگباری که در خاورمیانه اتفاق می‌افتد مورد انتقاد قرار می‌گیرند. یکی از پاسخ‌هایی که معمولا به این انتقادها داده می‌شود این است که برای آنها که در غرب هستند، وقوع چنین اتفاقاتی در نزدیکی‌شان غیر منتظره است و همین عنصر نامعمول بودن چنین حوادثی، ارزش خبری آنها را بیشتر می‌کند. در نهایت هم مخاطب غربی با کشتگان بروکسل و پاریس، بیشتر احساس نزدیکی می‌کند تا کشتگان کابل و بغداد چرا که با فضای زندگی در شهرهای خاورمیانه غریبه است و درکی از زندگی روزانه در آنجا ندارد. از این روست که هم‌ذات پنداری‌اش بیشتر است با قربانی‌های حوادثی که در غرب اتفاق می‌افتد و به دلیل ترس از تکرار اتفاقات مشابه برای خودش و عزیزانش، بیشتر درگیر می‌شود. (برای نمونه + را ببینید.)
من نمی‌خواهم درجه اعتبار و مورد قبول بودن این دلایل را بررسی کنم. اما این را می‌دانم که چنین استدلال‌هایی حتی اگر در مورد حملات صورت‌گرفته در خاورمیانه صادق باشند و بر فرض که از نظر اخلاقی هم چنین نگاه‌هایی مشکلی نداشته باشند، در مورد حملات تروریستی که در خود غرب با هدف قراردادن مهاجران یا مسلمانان اتفاق می‌افتند، به راحتی قابل پذیرش نیستند. نه کشته شدن در مسجدی در کشوری که در وضعیت جنگی نیست، اتفاقی قابل پیش‌بینی است و نه فضای زندگی و زندگی شهری مسلمانان ساکن غرب برای دیگر شهروندان و مقیمان کشورهای غربی، دور از ذهن و غیر قابل درک است. اما چیزی که بیشتر مرا به فکر فرو می‌برد، واکنش ایرانی‌ها-- چه در داخل و چه در خارج-- به چنین اتفاقاتی است. اگر بخواهیم از روی واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کنیم (که شاید البته اشتباه باشد چنین اعتباری به واکنش‌های مجازی دادن، اما خب سهولت دسترسی به این منبع، توجه آدم را به آن جلب می‌کند.)، بخشی از مردم ایران خودشان را به مردم پاریس و بروکسل نزدیک‌تر می‌دانند و غم آنها را بیشتر غم خودشان می‌دانند تا غم مهاجران ساکن غرب (البته می‌دانم که نیوزلند غرب جغرفیایی محسوب نمی‌شود!). اگر همان استدلال شباهت فضا و سبک زندگی و به تبع آن همذات‌پنداری بیشتر با آدم‌های شبیه‌تر به خودمان و در نهایت احساس ترس از وقوع اتفاقات مشابه را بخواهیم در نظر بگیریم، بعید می‌دانم که شباهت سبک زندگی یک ایرانی ساکن ایران یا حتی خارج به یک مثلا فرانسوی ساکن فرانسه بیشتر باشد تا به زندگی یک مهاجر مقیم استرالیا با اصلیت بنگلادشی مثلا. اگر هم قرار بر ترس از تکرار اتفاقات مشابه باشد، ترس از تکرار حمله به مهاجران ساکن غرب اصولا نباید برای یک ایرانی مهاجر کمتر باشد نسبت به ترس از تکرار حمله در فضاهای عمومی شهرهای اروپایی. در مورد ایرانی‌های ساکن ایران هم شاید به دلایل مختلف، به راحتی نتوان گفت که اصلا در وهله اول، چنین حملاتی در خارج از ایران، ترس قابل توجهی از تکرار اتفاقات مشابه در بین ایرانیان ساکن ایران ایجاد کنند. بنابراین به نظر می‌رسد که دلیل همذات‌پنداری و حس ترس، خیلی نتواند واکنش متفاوت ایرانیان (در فضای مجازی) نسبت به این حملات را توضیح دهد.
شاید هم دلیل یک‌سره عزادار و شرمنده شدن برخی از کاربران ایرانی در پی حوادث تروریستی که توسط مسلمانان انجام می‌شود، حس گناه است و تلاش برای مبری کردن خود در نگاه خارجیانی که به یک ابرانی هم ممکن است به چشم یک تروریست بالقوه نگاه کنند. در مقابل، وقتی قربانی‌ این حملات، مسلمانان هستند، ایرانی‌ها احتمالا خیالشان راحت است که آنها در مظان اتهام نخواهند بود. من این حس را درک می‌کنم و انکار نمی‌کنم که خودم هم درگیرش بوده‌ام و هستم. تنها نکته‌ای که به نظرم نباید از آن غافل شد این است که آدم اگر به هر دلیلی سکوت می‌کند یا تصمیم می‌گیرد اعلان موضعی نسبت به کشته شدن مهاجران مسلمان (یا هر گروه دیگر) نداشته باشد، خوب است که هرازچندگاهی به خودش نهیب بزند که نباید عملا این باور را زندگی کرد که ارزش جان برخی از انسان‌ها پایین‌تر از برخی دیگر است (مگر اینکه کسی واقعا از حیث نظری، چنین باوری را داشته باشد که در آن صورت باید دلایل قانع‌کننده‌ای در رد لزوم اعتقاد به حقوق بنیادین برای همه انسان‌ها باید داشته باشد).
اتفاق اخیر، سویه‌های مثبتی هم داشت؛ مثل واکنش بسیار مسئولانه و همدلانه نخست‌وزیر نیوزلند و رفتارهای انسان‌دوستانه خیلی از مردم. با این حال، بعضی افراد هم صریحا اعلام مواضعی کرده‌اند که بی‌تردید نژادپرستانه و نفرت‌پراکن است. به قول امید صافی، از کلمات غافل نشویم ...

کاش حتی در ذهنمان قربانی‌ها را بنا به ملیت و دین‌شان «دیگری» نکنیم. آنها عزیزان کسانی بودند و عزیزانی داشتند: درست مثل ما. این زن جانش را فدای عشق به همسر معلولش کرد. مدام به لحظه‌ای فکر می‌کنم که داشت به سمت همسرش می‌دوید.

  • ۹۷/۱۲/۲۶
  • دخترچه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی