Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

باران می‌بارید و من رکاب می‌زدم. باران اشک را در خود حل می‌کرد. دلم می‌خواست که ناپدید می‌شدم. دوچرخه را به راه ناشناخته‌ای راندم. کنار راهی جنگلی پارکش کردم و شروع به راه رفتن کردم. از یک جایی به بعد کسی نبود و من با تنهایی مسحور کننده‌ای روبه‌رو شدم. راستی چه جایی بهتر از جنگل برای در آغوش کشیدن تنهایی؟

 

  • دخترچه

برای من نوشتن (ولو به شکل مجمل و بی شرح جزئیات) در مورد این تجربه تلخ آسان نبود و برای انتشارش هم در این فضا تا الان دست نگه داشتم. حتی الان هم نمی دانم چقدر درست باشد از این ماجرا گفتن. دلیل اصلی که اینجا می‌گذارمش این است که یادداشت‌های ابنجا ردی از خیلی از وقایع زندگی من داشته‌اند و خواندن دوباره‌شان بعد از چند سال معمولا به خودم کمک کرده.

در این ماجرا، درست یا غلط، من درد زیادی کشیدم که هنوز هم کامل از بین نرفته. با کوچک و بی‌اهمیت نشان دادن این درد، من حالم بهتر نمی‌شود، همانطور که با گفتن اینکه زخمت عمیق نیست به یک فرد زخمی، او حالش بهتر نمی‌شود. 

می‌دانم که سخت نگیر و چیزی نشده و امثالهم برای بسیاری از افراد نوعی ابراز همدردی محسوب می‌شود. با این حال ممنون می‌شوم اگر در شرایط فعلی، چنین کامنت‌هایی برایم نگذارید.

  • دخترچه