Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

حساب روزها و هفته‌ها از دستم خارج شده، اما شکر خدا خوبم. خسته‌ام و فشار کار زیاد است اما کمابیش با خودم در صلحم.

تقریبا دو هفته می‌گذرد از اتفاقی که شاید برآورده شدن یکی از آروزهایم باشد؛ یکی از آنها که بسیار دست‌نیافتنی می‌نمود. سخت برایش تلاش کردم و تصور کرده بودم که اگر بشود، چقدر اشک خواهم ریخت. احساساتی شدم اما آنقدر بعدش ماجرا پیش آمد که فرصت شادی کردن هنوز نداشته‌ام! از ابتدا تنها دعایم این بود که اگر صلاح است بشود و به غیرقابل‌باورنرین شکل ممکن شد! هنوز باورم نمی‌شود و البته کمی سرخورده‌ام از گرفتاری‌هایی عملی که بلافاصله بعد از این ماجرا شروع شد. قشنگی این ماجرا اما در این بود که خیلی از همکاران و دوستان را می‌دیدم که از ته قلب و با تمام وجود برایم خوشحال بودند. چندتا از این آدم‌ها به نحو موثری کمکم کردند و می دانم بدون کمک آنها این موفقیت ممکن نمی‌شد.

چیزی که این روزها بسیار آرامم می‌کند باغبانی در بالکنم است که به لطف خانه‌نشینی دستی به سر و رویش کشیده ام. گه‌گاهی هم با ایلیا می‌رویم دوچرخه سواری و او هم غر می‌زند که من تندتند رکاب می‌زنم و صبر نمی‌کنم و بلد نیستم آدرس بدهم و چه و چه. با خانم همسایه پایینی هم از بالکن حرف می‌زنم و وقتی خبر موفقیت را بهش دادم، از محصولات حیاطش برایم کاهو نعنا و رس‌بری فرستاد.

راستش خانه ماندن و زیاد در جمع نبودن برای من بد نبوده.

  • دخترچه