Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

الگوی فرار و اجتناب

دوشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۱۷ ب.ظ


زندگی عاطفی‌ام را که مرور می‌کنم به الگویی می‌رسم که کمی رنگ انکار و فرار کردن دارد و جالب این است که این الگو را در سایر ابعاد زندگی‌ام به این شدت نمی‌بینم. من در زندگی‌ام، دو بار بیشتر پیش نیامد که افرادی را به قلمرویی خاص از دوست داشتن وارد کنم، و به نحو فعالی عشق بورزم و خودم را فرد اول زندگی طرف مقابل بدانم و طرف مقابل را هم فرد اول زندگی‌ام. طبعا آدم‌هایی که احساس‌هایی از جنس توجه به جنس مخالف به آنها داشتم یا حتی افرادی که به نحو نسبتا جدی، ازدواج با آنها را بررسی کردم، بی آن که تبادل احساسات عمیق بین‌مان اتفاق افتاد باشد را از این دو تجربه جدا می‌کنم.
این دو تجربه، ربط جدی به هم نداتشند و هم شروع و هم پایانشان بسیار متفاوت از هم‌دیگر بود. تنها چیزی که آنها را به هم نزدیک می‌کند این است که بعد از هر دو، اجتناب شدیدی پیدا کردم از هر چیزی که رنگ و بویی از عشق و احساس بین دو جنس داشته باشد. هر بار در معرض آهنگ عاشقانه، داستان عاشقانه، حرف‌های روان‌شناسان و متخصصان روابط عاطفی و زناشویی قرار می‌گیرم، راهم را آرام کج می‌کنم. این اجتناب اما با خشم و حرص نیست. فقط یک جور به روی خود نیاوردن و انکار است. مثل وقتی است که در مغازه به قفسه مشروب‌ها می‌رسم و با خود می‌گویم خب من که اینجا کاری ندارم و راهم را کج می‌کنم! این رفتار حتی ربط مستقیمی به تصمیم به حذف کلی روابط عاطفی از زندگی‌ام ندارد. چون بعد از تجربه اول، چنین تصمیمی را برای طولانی مدتِ زندگی‌ام نگرفته بودم و احتمال می‌دادم که در آینده رابطه دل‌خواهی خواهم داشت. با این حال، تا مدت‌ها حتی از شنیدن آهنگ‌های عاشقانه اجتناب می‌کردم. بار دوم البته این اجتناب خیلی قاطعانه‌تر بود و کمی هم آگاهانه‌تر.
داشتم فکر می‌کردم که آیا در زندگی حرفه‌ای هم این‌طور بوده‌ام یا نه. چندین بار برای من پیش آمده که شغلی را که فکر می‌کردم دوست دارم و قابلیت‌ خوب انجام دادنش را هم دارم، به دست نیاورده‌ام. با این حال، هیچ وقت رویکرد اجتناب مطلق نسبت به آگهی‌های کاری یا فضاهای مرتبط به آن شغل و حرفه خاص نداشتم. شاید حتی مطلبی راجع به یک شغل که دوست داشتم که شغل من باشد، خواندم و حرص خوردم و حتی لجم درآمده، ولی این‌طور نبوده که راهم را کامل کج بکنم و بگویم این‌طور چیزها ربطی به من ندارد و نمی‌خوام در معرض‌شان باشم. برعکس، حتی گاهی این جرات را به خودم داده‌ام که اطلاعاتم را بیشتر کنم و دوباره برای به دست آوردن شغلی مشابه اقدام کنم. 
با این که هیچ کدام از این رویکردها را با آگاهی اولیه انتخاب نکرده‌ام، از هر دو راضی‌ام. خوشحال‌ام که رویکردم در مقابل ناکامی‌های زندگی حرفه‌ای‌ام هنوز به اجتناب و انکار نرسیده. در مقابل، اجتنابی که از فضاهای احساسی-عاطفی داشته‌ام باعث شده که هیچ وقت در پی جایگزین کردن آدم‌ها با هم نروم. به جای این که آدم‌ها را بخواهم جایگزین هم کنم، ترجیح داده‌ام تمرکزم را بگذارم بر ابعاد دیگری از زندگی و معمولا این‌طور موقع‌ها نتایج قابل قبولی هم گرفته‌ام.

  • ۹۷/۱۰/۱۰
  • دخترچه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی