Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

محرومیت از قند پارسی

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۴۳ ب.ظ

از دیروز که خبر را شنیدم دلم را صابون زده بودم برای فرصت استثنایی تدریس در یک کنفرانس چند روزه. کنفرانس قرار است در افغان.ستان برگزار شود و فارسی زبان بودن شرط مدرس این دوره بود. ظاهرا استادی که قرار بوده درس بدهد، برنامه اش تغییر می کند و موسسه اروپایی برگزار کننده مجبور می شود دنبال مدرس فارسی زبان جایگزین  بگردد. با من تماس گرفتند. فرصت فوق العاده ای بود اما تاریخ پیشنهادی آنها با برنامه کار فعلی ام جور در نمی آمد. بعد از ماجرای مرخصی ژانویه، می دانستم روسا موافقت نمی کنند. دیروز با خبر شدم که تاریخ کنفرانس یک هفته به عقب افتاده. با این حساب، دیگر تداخل با جلسات محل کارم وجود نداشت. با دو رئیسم مطرح کردم. یکی حرفی نداشت و دیگری می گفت: "خطرناک است و احتمالا خانواده ات هم نمی گذارند و تازه ما هم اینجا کار داریم و.. "نهایتا گفت اول با خانواده ات مطرح کن. خانواده ام مخالفتی نداشتند. یک روز خوش بودم با خیال سفر به کا.بل و تدریس. با خودم فکر می کردم چقدر آوای بعضی کلمات مورد استفاده در  آن سرزمین مثل "کاکا جان" را دوست دارم.

امروز ازم خواسته شد که برای ویزا اقدام کنم. قبل از اقدام برای وقت گرفتن، رفتم پیش رییسی که بحث امنیت را مطح کرده بود. این دفعه سفت و محکم گفت نمی شود و تاریخش بد است و بین جلسات است و او توقع دارد که من نروم. من هم بعد از دو سال و نیم ،حرف زدم و گله کردم از این فشاری که در این مدت روی من بوده برای هماهنگ کردن مرخصی ها با سه رییس و همکاری که دو سال درس خوانده و من همیشه اولویت را به او داده بودم. انتظار نداشت گله کنم. جا خورد. فضا کمی عجیب شد. چیزی که بین مان سابقه نداشت. او احتمالا فکر می کرد من قدردان نیستم و من فکر می کردم انعطاف و گذشت هایم دیده نشده. نهایتا مخالفت نکرد اما اکراهش را نشان داد.

من هم مجبور شدم به موسسه دعوت کننده بگویم که احتمالا نمی توانم بیایم.

 می دانم که ممکن است هیچ وقت چنین موقعیتی برایم فراهم نشود. دروغ چرا؟ خرده اشکی هم ریختم در خلوتم. اما خب، عوضش بیست و چهار ساعت خیال بافتم و خوش بودم.

کار کارمندی، حس حبس می آورد، اما خدایا شکرت که کاری هست و تن سالمی که کار کند.

  • ۹۴/۰۸/۱۲
  • دخترچه

نظرات (۴)

کارمندی سختی های خودش را دارد چند روز پیش همسرم به خاطر فشار بسیار زیادی که در محل کارش بهش وارد می کردند و به خاطر بدگویی های بی شماری که در موردش  داشتند استعفا داد و آمد بیرون . اعصابش هنوز خط خطی است . اما روحش از ان حبس لعنتی درآمده .
شرایط کاری سخت را درک می کنم مخصوصا وقتی همکارهای آدم دوستانه نیستند .
 اما به قول خودت خدا رو شکر که کاری هست . انشاالله شرایط کاری ات روز به روز بهتر شود
پاسخ:
سلام عزیزم
آره زندگی کارمندی مقتضیات خودش رو داره که حداقل من یکی فهمیدم برای طولانی مدت با روحیه ام سازگار نیست...
امیدوارم همسرت یک کاری پیدا کنه برای هردوتون آرامش به همراه بیاره...
ای بابا تازه داشتم ذوق مرگ می شدم که بگم نه بابا افغانستان اون جورم که میگن ناامن نیست
ولی خب دیگه چه میشه کرد. به قول خودت خداروشکر بابت کار و تن سالم
و همچنین خداروشکر که بعد 2 سال و نیم حرفات رو زدی 
پاسخ:
سلام
آره حیران کابل اونقدرها هم نا امن نیست ظاهرا.
اما خب قسمت نبود. فراهم شدن فرصت برای زدن این حرفها شاید حکمت کل این قضیه بوده.
سلام
به نظرم اینکه حرفت رو زدی خوب بود..یعنی تغییر خوبی بود..
خیر پیش پات باشه عزیزم..
پاسخ:
سلام
دعام کن سارا
  • دختری از جنس دریا
  • سلام عزیزم.
    ناراحت نباش.به قول خودت خداروشکر که کاری هست و تن سالم :)
    انشالله همیشه سلامت و شاد باشی و موفق :-*
    پاسخ:
    سلام عزیزم
    ممنونم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی