Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

امروز ادبم رو جا گذاشتم تو تخت خواب!

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۸ ب.ظ


من الان یه "تنها"یی هستم که تنهایی خیلی بهش فشار آورده. 

توی یک ماه اخیر انقدر سرم گرم کار بود و فکر در مورد آینده شغلی، که اصلا یادم می رفت که خوب یک دغدغه هم باید این باشه که اینکه هیچ کس رو نداری که اون "آدم خاص زندگی ات" باشه، چندان خوشایند نیست. از دیشب انگار یه غول خفته ای بیدار شده باشه، دارم خل میشم. همه اش می پرسم آخه واقعا چرا هیچ خری نیست؟؟!!


بعد خودم می دونم چه بدبختی هایی داره این روابط. خوبم یادم میاد که اون موقع چقدر باید استرس بگیرم و حرص بخورم، اما بازم سوزنم گیر می کنه که چرا هیچ ...ی نیست که منو ببینه!!


بعد مثل اینکه خدا احساس کرده خیلی بهم فشار اومده، برام نشونه فرستاده. چند روز پیش یه دونه از این خبرنگار مستقل ها رو توی اف-بی فالو کردم (من برای کسانی که نمی شناسم درخواست دوستی نمی فرستم و فقط از گزینه فالو استفاده میکنم). دیدم امروز صبح پیام  خصوصی داده :"سلام و ممنون که افتخار دادید و فالو کردید." کمی تعجب کردم چون از بین این همه آدمی که فالوشون کرده بودن تا حالا همچین پیامی نگرفته بودم. با این حال،  سعی کردم مودبانه یک جواب کوتاه بدم: "خواهش میکنم. استفاده می کنم." دیدم بعد از چند ساعت برام نوشته :"فدات." یعنی نمی دونستم، بخندم، گریه کنم، سر به بیابون بذارم یا دیگه لالمونی بگیرم حرف زیادی نزنم! دیده بودم این دهه هفتادی ها چای نخورده پسرخاله میشن و برای کسانی که نمی شناسن و رابطه عاطفی خاصی باهاشون ندارن "جیگرم و قربونت برم و..." می نویسند، اما فکر نمی کردم تا این حد اپیدمی شده باشه این واژگان حتی بینن قشر به اصطلاح فرهیخته! بعد یه چند ساعت گذشت دیدم یه آقای محترم دیگه که هیچ گونه آشنایی و نسبتی (و حتی دوست مشترکی) باهاش ندارم و نداشته ام و اصلا معلوم نیست از کجا پیدام کرده (من خیلی روی پرایوسی صفحه ام حساسم و برای همین درخواست دوستی الکی خیلی خیلی کم برام میاد.)، برام تو اف-بی درخواست دوستی فرستاده. دیگه رسما کم آوردم. یعنی همین طوری که پاک می کردم درخواستش رو زیر لب می گفتم "توووو روحت!!" خودمم نمی دونستم البته به کی داشتم می گفتم! 


فکر کنم خدا خیالش از من راحت شد که دیگه دندون رو جیگر میذارم و الکی ضجه موره نمی کنم، رفت به امور سایر متقضیان رسیدگی کنه!



  • ۹۳/۰۴/۰۳
  • دخترچه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی