Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

سه راهی....

يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۴ ق.ظ

خیلی سردرگمم.

برای بیست و هشتم فوریه یک وقت مصاحبه دارم از جایی که کار کردن و حتی کارآموزی در آن،  آرزوی خیلی هاست. شرایط مصاحبه اش چندان آسان نیست و از افرادی هم که آنجا کارآموزی کرده اند شنیده ام که محیط کاری بسیار سخت گیرانه ای دارند. با اینکه چند ماه پیش به تشویق یکی از دوستان خارجی ام که در آنجا کارآموزی می کرد، تقاضای گذراندن کارآموزی در آنجا را فرستادم، الان احساس می کنم عجب سنگ بزرگی برداشته ام!  این مصاحبه در درجه اول به زبان انگلیسی خواهد بود اما به تمام زبانهایی که در رزومه تان ادعا کردید به آنها مسلطید و یا با آنها آشنایی دارید، از شما سوال می شود. و خب من مدتهاست که زبان فرانسوی تمرین نکرده ام. از طرفی عربی اینجانب (علیرغم علاقه وافرم به زبان عربی) مانند بسیاری از هم وطنان، در مکالمه خیلی می لنگد و بیشتر عربی نوشتاری است. حالا مانده ام در این مدت چطور عربی ام را به سطحی برسانم که چندتا جمله لااقل بتوانم بلغور کنم! و در عین حال، چطور لغات فرانسوی فراری از ذهن را برگردانم؟! حالا باز خدا رو شکر که من در این موارد خیلی وسواسی ام و در همان رزومه تاکید کرده ام که آشنایی ام بیشتر با عربی نوشتاری است. یا سطح دانش فرانسوی ام را پائین تر از انگلیسی، اعلام کرده ام.


و مهمتر از همه اینها اینکه تازه امروز به مدد یکی از هم کلاسی های پارسالم فهمیدم که در مصاحبه راجع به یکی از رای های اخیر مربوط به رشته تخصصی ما، سوال می شود و در واقع باید رای را تحلیل کرد. و من هنوز هیچ رایی را برای خواندن پیدا نکرده ام، تا چه برسد به تحلیلش!


حالا یکی نیست به من بگوید که تو خودت می دانی که این دارالوکاله چقدر سخت گیر است و شانس چندانی نداری ( ملیت و حجاب را هم اضافه کنید به موارد مربوطه)، پس چرا استرس گرفته ای؟


چرا؟


دلیلش ساده است: کمال طلبی! من تا چند روز پیش به این مصاحبه به چشم یک تجربه نگاه می کردم. اما هرچه به تاریخ مصاحبه نزدیکتر می شوم،  تصور ضایع شدنم جلوی سه نفر که قرار است برای دور اول مصاحبه ام کنند؛ بدجوری حالم را می گیرد!


حالا اینها را اضافه کنید به اینکه تا ما دوباره کلاس اسم نوشتیم، پیشنهادات کاری- که احتمالا باز هم بی سرانجام است!- روانه شد!! دو پیشنهاد کاری که از قبل داشتم اما گفته بودند هنوز باید صبر کنی، دارد جدی می شود انگار! این دو کار، مشکلات کار اولی را که از مصاحبه اش نوشتم، ندارند؛ اما پیچیدگی های دیگری دارند!


حالا من مانده ام میان یک سه راهی که یکی اش به نحو سختی سربالایی است و آمادگی زیادی می خواهد که متاسفانه من الان آنچنان که باید آمادگی اش را ندارم. دوتای دیگر هم به شدت پر پیچ و خم است و حتی ممکن است مرا به آدمهایی از زندگی ام وصل کند که هیچ علاقه ای به ارتباط مجدد با آنها ندارم از جمله "ف" و حتی یارو!


چه می توانم بگویم جز التماس دعای فراوان!


  • ۹۱/۱۱/۲۹
  • دخترچه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی