اعتبار سخن عام چه خواهد بودن؟
این روزها و شبها بغض دارم... بغضی که چاره اش فقط گوش دادن نوحه های اصیل است. حرف خانم افغان در مجلس شام غریبان عراقی ها هنوز توی سرم است که ایام غم و عزاداری تازه از شام غریبان شروع می شود...برای همین خوش نداشتم از مشغولیات دنیا بنویسم.
اما خب چه کنم؟ ظرفیتم کم است. از اینکه محبور شدم کلی هزینه کنم و بلیطم را تغییر دهم تا روسا موافقت کنند که در ژانویه مرخصی بروم دلگیرم، حالم گرفته است از اینکه همکار تا دوباره احتیاج پیدا کرده به من، می آید و با من حرف می زند و چندان هم به روی خودش نمی آورد که اگر من مجبور به تغییر برنامه شدم به خاطر او بود. و چیزهای دیگری از همین دست...
دیشب اما چیزی فهمیدم که دلگیری ام را بیشتر کرد. قبلا از خواستگاری (البته خواستگار که نه در حد کسی که معرفی شده که یک جلسه آدم ببینتش) گفته بودم که با هم تفاهم اعتقادی نداشتیم. من در این مدت، اگر حرفی شده بود، همیشه به خوبی از او یاد کرده بودم. دیشب فهمیدم که طرف در جمع ایرانی هایی شهرش نشسته تعریف کرده که با من حرف زده و کل حرفهایمان را تقلیل داده به یک مثال که من فقط به عنوان مصداق عدم تفاهم فکری گفته بودم. جوری که انگار بخواهد خودم و فکرم را دست بیندازد که چقدر سطحی ام. آخرین باری که به متلک چیزی در این مورد می گوید، دوستم که معرف ما به هم بود، می گوید: شما خیلی بی انصافید، اون بنده خدا هیچ وقت بدی شما رو نگفت! و او هم با تعجب می گوید: جدی؟؟!!
دلم گرفت از اینکه چه خوش بین دیده بودم ماجرا را. از اینکه انقدر رعایت کرده بودم که جواب منفی ام رنگ کبر و خود برتر بینی نداشته باشد و با هزار دلیل و برهان برای طرف روشن کرده بودم که علی رغم اینکه آدم محترمی است برایم، به هر حال سبک زندگی مان فرق دارد و عدم تفاهم اعتقادی هم اثرش را در زندگی مشترک می گذارد و برای هر دو طرف سخت می شود.
انگار تازه چشمانم باز شده که خیلی از آدمها با همه ادعای روشن فکری و آزاد اندیشی شان، آخرش دوست دارند آدم را به یک برچسب تقلیل دهند و بگویند مثلا "مذهبی" ها آنطور و "با حجاب" ها اینطور...
دلم هنوز چرکین بود امروز. اما می دانستم که در این وانفسای دنیا غر زدن از این چیزها شاید نا شکری باشد. گفتم خدایا من رویم نمی شود در این ایام بزرگترین غم عالم، از چیزهایی از این دست به تو مستقیما گله کنم. پس بگذار با حافظ درددل کنم. حافظ هم بی جوابم نگذاشت:
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
- ۹۴/۰۸/۰۷