قولوقرار
سه شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۲۹ ب.ظ
باورم نمیشود چطور یک سال و نیم در فضای کاری قبلی دوام آوردم. استرس از در و دیوار آن دانشکده میبارید. استادم، آدم خوبی بود اما وقتی در مورد تحقیق حرف میزدیم، تقریبا زبان مشترکی با هم نداشتیم. به مدت یک سالونیم، احساس میکردم که ضعیفترین عضو تیم محسوب میشوم و چقدر این احساس فرساینده بود. چقدر خوشحالم که آن روزگار گذشته.
این روزها، ولع یاد گرفتن پیدا کردهام. احساس میکنم کلی چیز هست که باید یاد بگیرم و کلی پیشرفت هست که باید بکنم. گاهی میترسم که نکند با یک دست دارم چند هندوانه بلند میکنم.
در بین این همه کار، یادم نرود که آدم بهتری شوم. یادم نرود قولوقرارهایم با خدا و کاش عهدشکنیهای پیدرپیام را اصلاح کنم.
یادم بماند که برای خانوادهام کم نگذارم،
دوستیهایم را فراموش نکنم،
ورزش و تفریح را حذف نکنم،
و کتاب خواندن را رها نکنم.
کاش بشود همه این قرارها را نگه داشت!
- ۹۷/۱۰/۲۵