کتابهایی که خواندم
چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۴ ق.ظ
من مدتهاست که آنقدر که دلم میخواسته کتابخوان نبودهام. در دوران راهنمایی دانشآموزی بودم که بیشترین کتابها را از کتابحانه امانت میگرفت و با ولع، حتی گاهی در شبهای امتحان هم در حال خواندن بودم. دبیرستانی که شدم، کتابخانه مدرسهمان خیلی مفصل و خوب بود و فرصتی عالی فراهم میکرد برای خواندن آثار مهم ادبی. من اما نمیدانم چرا این فضا اثر عکس رویم گذاشت. سال اول دبیرستان بودیم و نصف کلاس خرمگس میخواندند. پس چون همه میخواندند، من نباید دنبالهروی جمع میشدم و تقلید میکردم. به این ترتیب، عملا از کتابخوانی کمی فاصله گرفتم و بیشتر سراغ چیزهایی میرفتم که لزوما شهرت نداشته باشند! در دانشگاه رمانهایی خواندم (مثلا از خالد حسینی، نادر ابراهیمی، آلبا دسس پدس و ...) ، اما باز هم خیلی منظم نبود مطالعاتم. در این چند سال اخیر، یک عالمه کتاب نصفه خوانده شده چه در ایران و چه در اینجا، روی دستم جمع شده بود. به ظور خاص، در دو سه سال اخیر فرصتم برای مطالعه خارج از حوزه تحصیلیام خیلی کم بود.
شب اول فروردین امسال، با خودم قرار گذاشتم که بیشتر کتاب بخوانم. خوشحالم که در این نه ماه، بعضی از کتابهای نصفه رهاشدهام را تمام کردهام و یک سری کتاب جدید را هم کامل خواندهام. در مجموع نُه کتاب در نه ماه! هنوز کلی کتاب دیگر هست که باید بخوانمشان و البته این بار اشتیاقم برای خواندنشان خیلی بیشتر است.
اینها کتابهایی است که در فاصله فروردین تا دی ماه خواندهام:
۱. دنیای سوفی، یوستین گردر، ترجمه حسن کامشاد:
این کتاب از آنها بود که اتفاقا در دبیرستان خیلی دنبال خواندنش بودم. اما یکی-دوباری که رفتم کتابخانه، امانت دست کسی بود. دو اثر دیگر از یوستین گردر خواندم و دوستشان داشتم، اما طلسم دنیای سوفی نمیشکست. در آذر ۸۶، این کتاب را خریدم و شروع به خواندنش کردم. بعد وقفهای افتاد در خواندنم. بعد از ایران آمدم و آوردمش و باز هم هی وقفه میافتاد. آنقدر وقفه طولانی شده بود که دیگر ادامه دادنش فایده نداشت. امسال شروع کردم به از اول خواندنش (نمیتوانم انکار کنم که آشنایی با فیلسوف بیتاثیر نبود در گرایش پیدا کردنم به بیشتر دانستن از فلسفه). قسمتهای مربوط به داستان سوفی را دوباره نخواندم (کمابیش خوب یادم مانده بود ماجراهای خود سوفی و آلبرتو را) و فقط قسمتهای مربوط به تاریخ فلسفه را خواندم تا به جایی رسیدم که چند سال پیش خواندن کتاب متوقف شده بود و از آنجا، همه بخشها را خواندم. احتمالا برای سن من، خواندن این کتاب دیر باشد. اما لذت بسیاری بردم از خواندن این کتاب و چیزهای زیادی یاد گرفتم. قطعا با خودم فکر میکنم که چه حیف که زودتر نخوانده بودمش.
۲. دو قدم این ور خط، احمد پوری:
این کتاب را هم دوستم چند سال پیش هدیه داده بود و من باز نصفه خوانده بودم. دوباره از همان میانه کتاب، شروع کردم و ماجراها یادم آمد و کمکم ارتباط خوبی با داستان پیدا کردم. هرچند که موضوع سفر در زمان موضوع تکراری به نظر میاید، به نظر من خط روایی داستان جذاب بود و نثرش هم روان. روایت کتاب از حالوهوای تبریز در سالهای پس از سقوط فرقه دموکرات و از شوروی آن روزگار به د مینشست.
۳. روزی که رهایم کردی، النا فرانته، ترجمه شیرین معتمدی:
این را عید امسال از همان دوستم هدیه گرفتم. این یکی خیلی زود جذبم کردو وفقه چندان طولانی در خواندنم نیفتاد. یکی از دلایلی که این کتاب را دوست داشتم، علاقهام به فرهنگ ایتالیایی بود و اینکه قبلا هم هر رمان ایتالیایی خوانده بودم، با توصیف فضاهایشان ارتباط خوبی برقرار کرده بودم. دلیل اصلیتر اما موضوع داستان بود که زندگی زنی بود که شوهرش به خاطر دیگری ترکش میکند. به نظرم احساسات آن زن خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود.
۴. ۱۹۸۴، جورج اورول، ترجمه صالح حسینی:
این هم از آنها بود که در دبیرستان فکر کرده بودم بخوانمش، اما احساس میکردم فضایش خیلی تاریک و خشن باشد. علیرغم تباهی و سیاهی فضای داستان، به نحو عجیبی جذبش شدم و به شدت درگیرم کرد. البته شاید اگر ده سال پیش میخواندمش به اندازه امروز درگیر موضوعش نمیشدم. به نظرم ترجمه صالح حسینی هم ترجمه خوبی بود.
۵. مکتب در فرآیند تکامل، سید حسین مدرسی طباطبائی، ترجمه هاشم ایزدپناه:
این از آن کتابهایی بود که خیلی زود تمامش کردم و مشتاقانه هم خواندمش. نثر خیلی خوبی داشت و سیری کاملا منطقی. البته آگاهم که نقدهایی به شیوه گزینش منابع این کتاب وارد شده. اما، به هرحال خواندنش قطعا آموزنده است.
۶. رفیق اعلی، کریستیان بوبن، ترجمه پیروز سیار:
این هم از آنها بوذ که چند سالی در خواندنش گیر کرده بودم! ترجمه پیروز سیار خیلی خوب است. اما خواندن این کتاب لازم دارد که آدم در حال و هوایش باشد. احتمالا دوباره بعضی جاهایش را بخوانم.
۷. Man's Serach for Himself, Rollo May
این را فکر میکنم حدود چهار سال پیش خریده بودم و با اینکه از خواندنش لذت میبردم، کند پیش میرفنم. کتاب در دهه هشتاد میلادی نوشته شده و به مشکلاتی میپردازد که زاده عصر اضطراباند: تنهایی،کسالت و احساس خلاء. این کتاب از جمله کتابهای روانشناسی است که برای مخاطب متخصص نوشته نشده، اما اصلا زرد نیست و به هیچ عنوان در گروه کتابهای خودیاری روان شناسی قرار نمیگیرد. دوست دارم به این کتاب دوباره بهش رجوع کنم و با کمک بیلی که به دستم میدهد کمی باز هم خودم را زیر و رو بزنم.
۸. Essays in Love, Alain de Botton
این کتاب را در اردیبهشت عاشقی کردنم خریدم. سخت بود روبهرو شدن با تصویر واقعگرایانهای که دو باتن از عشق ارائه میدهد. اگر در روزگار پیش از عاشقی میخواندمش، خیلی همدل بودم با نگاهش. سخت بود با تمام وجود عاشق باشی و داستان عشقی را بخوانی که میدانی سرانجامش افول است. همین شد که وفقهای افتاد در خواندنم. اما در همان روزگاری که عاشقی میکردم، دوباره رفتم سراغش و تمامش کردم و همزمان غصه خوردم و لذت بردم. من البته هنوز هم لجوجانه اصرار دارم که آنچه خودم زمانی چشیدم، عمیقتر از چیزی بود که آلن دوباتن تصویر کرده بود. بههرحال، نثر کتاب خیلی جذاب بود و آدم با احساسات شخصیت اصلی خیلی ارتباط برقرار می کرد.
۹. I thought it was just me, Brene Brown
این هم از کتابهایی بود که با این که دوستش داشتم و زمانی خیلی بهم کمک کرد در مدیریت حسهای منفی ام، تمام کردنش چند سالی طول کشید. کتاب، بر خلاف اسمش زرد نیست. برنه براون یک محقق است که مدتی روی موضوع شرم کار کرده. این کتاب خیلی کاربردی نوشته شده و پر از مثال از زندگی آدمهایی است که نویسنده در جریان تحقیقش، با آنها مصاحبه کرده. با این حال، این هم ربطی به کتابهای موفقیت و خودیاری و ... ندارد. برای من که سخنرانیهای برنه بروان را دوست داشتم،خواندن کتابهایش هم به همان اندازه دوستداشتنی است. البته واقعیت این است که بعد از خواندن دو کتابش، فکر میکنم دیگر کمابیش با رویکردش آشنایم و به نظرم اشتباه کردم که همان چند سال پیش کتاب سوم را خریدم که هنوز شروعش هم نکردم!
خلاصه این که خوشحالم که با اینکه سال ۲۰۱۸ سال پر چالشی بود و درگیری فکری زیادی برای من ایجاد کرد، کمی تنبلی کتابخوانیام را کم کرد. امید دارم که تا عید نوروز، چند کتاب دیگر که دست دارم را هم تمام کنم. مساله البته تعداد کتابها نیست. مساله این است که من لذت کتابخوانیام کم شده بود و الان دوباره دارم یادش میگیرم و از این بابت خیلی خوشحالم.
- ۹۷/۱۰/۱۲