بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ .
و ایوب آن زمان که خدایش را خواند که به من رنج رسیده و تو مهربانترین مهربانان هستی.
تا آنجا که میدانم آن واو وسط آیه، واو حالیه است. من اینطور میخوانم این آیه را که ایوب داشته یک جورهایی میگفته که میشود که تو مهربانترین مهربانان باشی و اینطور شود؟
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ.
حس من از آنجا که میگوید «و گشودیم آنچه بر او بود از رنج»، این است که که رفیقی بنشیند کنارت و دانهدانه، گرههای درد را از وجودت باز کند. تا میآیم حسرت بخورم که چه دور است چنین گشایشی برای آدمهای عادی، میبینم که خودش پیشدستی کرده و گفته: تا یادآوری باشد برای پرستشگران.
میشود که تو مهربانترین مهربانان باشی و بنده ات گم شود و وجودش پر از گره شود و زمین و زمان بر او تنگ شود و از تاریکیِ خودش بیزار شود، و آنوقت تو نگشایی سینه اش را و گرهها را دانه به دانه باز نکنی؟ نه، گمان نکنم که بشود.
- ۹۷/۰۷/۱۹
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟