Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

که پریشانی این سلسله را آخر نیست

شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۰۸ ب.ظ

کاش بهم می گفت که می بینتم٬ می شنوتم. که نمیگذارد سرگردان بمانم.

باید بلند شوم. باید کاری کنم. بس نیست این رخوت تهوع آور؟ 


در زندگی حرفه ای من٬ چیزی وقتی انگار اشتباه رقم خورده. چیزی که خودم هم نمی دانم چیست ولی انگار قصد ندارد رهایم کند. ولی مشکل فقط این نیست. زندگی شخصی ام هم مدام تهی تر شد. نه ویولتی هست٬ نه دل و دماغی برای ورزش که البته همیشه چالشی بوده در زندگی ام٬ و نه دیگر حسی برای همان نقاشی هایی که برای دل خودم بودند. بخش عاطفی زندگی هم شده پر از ترس و تردید. فیلسوف را دوست دارم٬ اما... کسی مدام زیر گوشم می گوید که ادامه این راه اشتباه است. سین بهم گفت چرا ما همه اش دنبال درستی و غلطی کارمون هستیم؟ چرا مدام می ترسیم که اشتباه کنیم؟ من جوابی نداشتم. 

 هنوز روزه نگرفته ام. با این وضعیتی که مدام در رفت و آمدم و مدام تشنه٬ اصلا نمی دانم روزه خواهم گرفت یا نه. یک چیزی کم است انگار. آخرین مهمانی افطاری که دعوت شدم٬ جایی حوالی سال ۸۹ باید باشد. چند سال پیش هم یک بار همکار سابق (بله همان که این اواخر٬ تحملش سخت شده بود)٬ مرا برد خانه اش که با هم افطار کنیم. ولی خب حال و هوای افطاری دعوت شدن نداشت. چیزی همان سالها در ایران٬ گم شده لابد. حتی این روزه های نصفه نیمه ای که در این چند سال اخیر گرفتم هم چیزی کم داشت. کدر شده ام فکر کنم. امسال کدرترم. 

هنوز تاب می خورم بین دین داری به عادت٬ کمال گرایی در پیروی از قواعد نوشته و نانوشته٬ شک و تردید و خستگی٬ و دلی که هنوز هم مامنی نزدیک تر از خدایش نمی یابد. 


  • ۹۷/۰۲/۲۹
  • دخترچه

نظرات (۱)

کلا این تاب خوردن یجوریه که اگه بیفتی توش حالا حالاها تاب میخوری
:(
پاسخ:
همینطوره...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی