می گذرد...
آدم فکر می کنه که تجربه یک رابطه ناموفق کمرنگ شده و دیگه جایی توی ذهن آدم نداره. واقعیت اینه که هر بار در معرض شروع احتمالی یک رابطه عاطفی قرار می گیری٬ آژیر خطر رابطه قبلی فعال میشه. این فی نفسه بد نیست و می تونه به تصمیم گیری درست کمک کنه٬ اما خب ترس و دلهره زیادی به آدم میده. در عین حال٬ من الان به بعضی اشتباهات خودم که فکر می کنم شرمنده میشم. نه اینکه دوست داشتم که اون اشتباهات رو نمی کردم که اون رابطه ادامه پیدا کنه (که نه ادامه پیدا می کرد و نه من هرگز دلم می خواد که اون رابطه ادامه پیدا کرده بود!). اما دلم می خواست که خویشتن داری بیشتری تو بعضی موقعیت ها نشون داده بودم و بهتر عمل کرده بودم تا امروز به خودم مطمئن تر بودم.
من هنوز آقای فیلسوف رو از نزدیک ندیدم. معلوم هم نیست تا من برم ایران٬ هر دو بخواهیم هم رو ببینیم. آقای فیلسوف هم آدم محتاطیه. او هم مثل من در فروردین ۹۰ یک رابطه عاطفی رو تموم کرده. ولی ما خیلی از هم کم میدونیم و تصمیم گرفتیم تا رفتن من به ایران حتی تماس تلفنی و اینها هم نداشته باشیم.
-----------------------------------
من خوبم. زندگی ام استرس کمتری داره این روزها. نه اینکه اوضاع آسون تر شده باشه. دارم یاد می گیرم انقدر آدمها و اتفاقات رو جدی نگیرم.
- ۹۶/۱۱/۱۰