سی و یک سالگی
امروز روز اول سی و یک سالگی است. البته به تقویم میلادی هنوز سی ساله ام، اما تقویم هجری شمسی میگوید که همین امروز سی و یک ساله شدم. دروغ چرا؟ تا همین دیشب نام سی و یک سالگی بیشتر از سی سالگی می ترساندم. یک جور واقعی تری توی چشمم می کرد دهگان سه را. دوست داشتم به تاخیر بیفتد آمدنش. اما خب، از صبح که پا شدم، دارم عادت می دهم خودم را به این ترکیب سی و یک.
امسال اولین روز تولدی را تجربه می کنم که باید تنها و بدون هیچ کدام از اعضای خانواده بگذرانم. سه سال پیش وقتی در هشتم آوریل به این کشور سفر کردم تا کارم را شروع کنم، لااقل صبح تا قبل از پرواز، پدر و مادرم پیشم بودند. دو سال پیش هم فکر می کردم قرار است تنها باشم در روز تولدم، اما خانواده ام غافلگیرم کردند و خودشان را تا شب رساندند. و پارسال هم خدا رو شکر روز تولد در کنار خانواده گذشت. امسال، اما خودم هستم و انتظار برای آخر هفته ای که انشاالله بعد از یک سال و نیم همه اعضای خانواده را دور هم جمع خواهد کرد. برادرزاده ای که یک سال و نیم است ندیدمش و تا به حال در هیچ کدام از تولدهایم نبوده و البته برادرزاده جدیدی که دارد اولین بهار زندگی اش را می بیند. خدایا شکرت به خاطر همه اینها. اما به هر حال امروز (19 فروردین) و فردا (8 آوریل)، تنها خواهم بود. آنقدر رابطه ام با محیط کار صمیمانه نیست که بخواهم در اینجا تولد بگیرم. بماند که در اینجا هم اگر کسی یادش باشد تولدم را فردا را می داند.
با اینکه سرما خورده ام و بی حوصله ام، از دیروز تصمیم گرفتم که روز تولد را متمایز از روزهای عادی کنم. دیشب که رفتم سوپر مارکت که میوه و شکر و چای و... بخرم، دسته گل رز شیری رنگ با لبه های سرخابی چشمم را گرفت. با اینکه دستم پر بود، خریدمش. موقع خرید پنیر هم، آن پنیر گران تر را، که مدتی بود نمی خریدم، برداشتم. شب هم برای شام ماهیچه درست کردم که طبق معمول اصلا خوشمزه نشد.
صبح که پا شدم، آفتاب در خانه پهن شده بود. دیگر باید باور می کردم سی و یک سالگی را. فکر کردم برخلاف چند مدت گذشته که مدام بی حوصله لباس پوشیدهام، کمی با سلیقه تر لباس بپوشم. ژیله بلند قرمز طرح ایرانی را در آوردم. بلوز و شلوار مشکی و روسری مشکی و قرمز را کنارش گذاشتم. همه را اتو کردم. حالم بهتر شد. بعد از مدتها حوصله کردم برای سر کارم خوراکی بردارم: شیرموز و نارنگی و آناناس و موز!
امروز اما پیش از آنکه از تخت بیرون بیایم، وقتی هنوز بی حوصله و غمگین بودم، به طور کاملا اتفاقی گذارم افتاد به صفحه خانه ای بی (مرکز رسمی حمایت از کودکان پروانه ای). انگار نشانه ای باشد در پس این اتفاق درست در روز سی و یک سالگی.
حالا من می خواهم یک خواهش کنم از همه کسانی که
گذارشان به اینجا می افتد و ممکن است به خاطر لطفی که به من دارند بخواهند تبریک
تولدی بگویند. اگر دوست دارید، به این صفحه بروید و هرچقدر که در توانتان هست، کمک
کنید. داستان این کودکان واقعا رنجنامه است...
مردم خیر اندیش و با محبت میتوانند کمک های نقدی خود را از طریق حساب های معرفی شده به دست کودکان پروانه ای برسانند.
بانک سینا - شعبه ملاصدرا - کد 366
شماره حساب: 1-10010145-4-366
شماره کارت بانکی: 6393461023840974
شماره شبا: IR400590036600410010145001
به نام بنیاد امور بیماری های خاص(گروه حمایت از بیماران ای بی)
تلفن تماس
۰۲۱۸۸۶۱۳۹۷۷
ایمیل
info@eb-home.ir
- ۹۵/۰۱/۱۹