کاش کنارت بودم...
سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۱ ب.ظ
شباهنگم این روزها غم دارد، غم از دست دادن مادربزرگ.
مدام حسرت می خورم از اینکه دورم. کاش بودم و دستهایم را دور شانه هایش حلقه می کردم. می دانم روزهای سختی را می گذراند. اما یک چیز دیگر را هم می دانم: اینکه مادربزرگ می آید کنارش، قربان قد و بالایش می رود و مدام دعا می کند برای عاقبت به خیری اش.
شباهنگم، تو یک نوه نمونه بودی و هر حمایتی که می توانستی کردی. خدا را شکر که این توفیق را داشتی.
اگر دوست داشتید فاتحه ای بخوانید.
- ۹۳/۰۷/۲۲