برای من نوشتن (ولو به شکل مجمل و بی شرح جزئیات) در مورد این تجربه تلخ آسان نبود و برای انتشارش هم در این فضا تا الان دست نگه داشتم. حتی الان هم نمی دانم چقدر درست باشد از این ماجرا گفتن. دلیل اصلی که اینجا میگذارمش این است که یادداشتهای ابنجا ردی از خیلی از وقایع زندگی من داشتهاند و خواندن دوبارهشان بعد از چند سال معمولا به خودم کمک کرده.
در این ماجرا، درست یا غلط، من درد زیادی کشیدم که هنوز هم کامل از بین نرفته. با کوچک و بیاهمیت نشان دادن این درد، من حالم بهتر نمیشود، همانطور که با گفتن اینکه زخمت عمیق نیست به یک فرد زخمی، او حالش بهتر نمیشود.
میدانم که سخت نگیر و چیزی نشده و امثالهم برای بسیاری از افراد نوعی ابراز همدردی محسوب میشود. با این حال ممنون میشوم اگر در شرایط فعلی، چنین کامنتهایی برایم نگذارید.