مردمِ اینجا از ذوق هوای خوش بی سابقه برای این فصل سال، سر از پا نمی شناسند. دیروز سر ظهر، ویولت را برداشتم و رفتیم خرید. من روی همان بلوز آستین بلند نخی که پوشیده بودم، پالتو پوشیدم و راه افتادم. به خیال خودم سبک هم پوشیده بودم. اما یک مقدار که رکاب زدم دیدم نه انگار جدی جدی فصل پالتو پوشی سر آمده! بعضی ها را دیدم با آستین کوتاه آمده بودند بیرون از هولشان! این بود که امروز بارانی که از ماه سپتامبر که از خشک شویی گرفته بودمش و نشده بود بپوشمش را در آوردم و جایگزین پالتویش کردم. اما هنوز جرات نمی کنم دستکش ها را کنار بگذارم.
یک چیزی بگویم؟ مدتی است که من هم مثل مردمان این سوی کره زمین، حرفهایم حول آب و هوا می چرخد. با این تفاوت که در نود درصد مواقع خود آب و هوا موضوعیتی ندارد برایم. بلکه، هر وقت موضوعی برای حرف زدن ندارم، هروقت می خواهم سکوت کنم، و یا هروقت می خواهم بحث نکشد به مواردی که دوست ندارم، راجع به آب و هوا حرف می زنم.
تیتر نوشت: عنوان از م. امید
فردا نوشت: آقا ما اشتباه کردیم! امروز بازگشتیم به پالتو پوشی!
- ۰ نظر
- ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۷