Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

"از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد"

Mon coin de solitude

اینجا کنج تنهایی من است. از بچگی عادت داشتم، جایی از اتاقم را کنج تنهایی بدانم. پشت دری، کنج دیواری و یا کنار شوفاژی. عموما برای هموار کردن لحظات سختم به آن کنج پناه می بردم. این وبلاگ، برای من حکایت همان کنج آشنا را دارد. کنجی که مجال خلوت با خود را برایم فراهم می کند.

بعد از اسباب کشی به اینجاُ متاسفانه هنوز کل آرشیو را نتوانستم منتقل کنم و برخی از پستها هنوز سرجایشان قرار نگرفته اند. نظرات وبلاگ قبلی هم که متاسفانه همه از بین رفتند...

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

در این خیال به سر شد زمان عمر

چهارشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۵۸ ب.ظ

چند ساعت دیگر دقیقا یک سال می‌گذرد از پا گذاشتنم به ورطه‌ای که هیچ نمی‌دانستم از تلاطم‌هایش. آن روزها، پر از امید بودم برای به دست آوردن کاری که همیشه آرزویش را داشتم. همین باعث شده بود که اعتماد به نفسم نسبت به همیشه بالاتر باشد. در سرما، منتظر قطار ایستاده بودم که پاسخ دوست به پیامم و عکس‌هایی که از دخترکش فرستاده بود را دیدم. خوشحال بودم از گرفتن پیام و دیدن عکس‌ها. پرسیده بود که کی وقت دارم که زنگ بزند. من هم گفته بودم آخر هفته و او هم حرفهایش را ضبط کرده بود و فرستاده بود. من در قطار نشستم و حرف‌ها را گوش دادم. پیشنهاد منطقی به نظر می‌آمد. همه چیز همین‌قدر معمولی شروع شد. من احساس می‌کردم که کمابیش بلوغ، تجربه و جسارت کافی برای تصمیم‌گیری‌های بزرگ را دارم. مهم‌ترین دغدغه‌ام را به رسم همیشه گفتم و قرار شد ببینیم چه می‌شود. حدس می‌زدم یا همان اول تمام می‌شود ماجرا و یا خیلی منطقی و بالغانه جلو می‌رود.

حقیقت این است که هیچ کدام از این‌ها اتفاق نیفتاد. به جای این‌ها، کم کم چیزی شبیه زایش در درون من اتفاق افتاد و من دیگر آن آدم سابق نشدم. امروز، میل عجیبی دارم که بروم به یک سال پیش. در همان قطار، کنار خودم بنیشنم. صورتم را بچرخانم به سمتم و محکم و قاطع به خودم بگویم حذر کن بچه جان! حذر کن! 

 شاید هم فقط بنشینم آن کنار و حرف‌های کسی را گوش کنم که زیادی به خودش مطمئن بود و فکر می‌کرد خیلی می‌داند. و بعدش آرام دستم را روی دستان یخ‌کرده‌اش بگذارم و زیر لب آیت‌الکرسی بخوانم.

  • ۹۷/۰۹/۱۴
  • دخترچه

نظرات (۱)

خیلی وقتها دوست دارم برات چیزی بنویسم، اما نوشتن برام سخت میشه. اما حداقل بذار بگم که می خونمت و می خونمت، ... بنویس و بنویس. 
پاسخ:
مرسی. خوبه حس خوندنت.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی