خواسته های یک متوفی نامرئی
خوب است جایی باشد که آدم بتواند برای بعد از مرگش بنویسد. معمولا تا می خواهی از این حرفها بزنی همه اعتراضشان بلند می شود. اما مکتوب که باشند، شاید در وقت مناسب خوانده شوند:
1. از همه دوستان و آشنایانی که عکس بی حجاب از من دارند خواهش می کنم که عکس هایم را منتشر نکنند و به کسی نشان ندهند. می دانم هزار دلیل می شود آورد که فلانی که دیگر مرده و مسئولیتی ندارد و اصلا گناهش پای ما و ... باشه، اصلا شما راست می گویید، اما می شود بر اساس همان منطق قشنگتان لااقل به این خواسته که تصمیم در مورد شخصی ترین حقوقم است، احترام بگذارید؟
2. از من مجسمه و نماد افسردگی و غم و حساسیت نسازید. هیچ کدام از شماها حس های من را درک نکردید که الان به راحتی بتوانید من را در یک گروه خاص جا بدهید. پس لطف کنید و سکوت کنید در مورد شخصیتم.
3. مادرم خوب می داند که مخالف رستوارن دعوت کردن در روز ختم هستم. این رسم به نظرم از چندش آورترین هاست. دوست دارم هزینه مراسمم به آسایشگاه سالمندان یا مرکز نگهداری از کودکان تقدیم شود.
4. تاج گل نفرستید و نیاورید. نصف هزینه تاج گل را هم بدهید به مستحق، من از آن دنیا دستتان را می بوسم!
5. اگر کسی دوست داشت غیر از خیرات برایم کاری کند، پای قبرم بید مجنونی بکارد.
خواسته هایم البته بیش از این حرفهاست، از اینکه چه کسی در ختمم حرف بزند تا شعر روی قبر و الخ. اما از آنجا که خواسته ها که زیاد شود کسی توجه نمی کند، ترجیح دادم اهم شان را اینجا ثبت کنم. هرچند که فکر می کنم آن موقع هم نامرئی باشم و اکثر افراد نخواهند بدانند که من واقعا چه خواسته ام.
- ۹۴/۰۷/۱۷
شماره 1 و 5 هم نشون میده درک درستی از مرگ نداری و میخوای مرگ رو با کنترل کردنه یه سری چیزها که هیچ فرقی به حال شصت هفتاد کیلو گوشت و استخونه زیر خاک رفته ندارن، انکار کنی.
"بعد" از مرگی وجود نداره. حداقل نه برای اونی که مرده.