جرات اعتراف؟
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹ ب.ظ
بغضم ترکید بالاخره...
دلم داره فشرده میشه... انگار یه مشت محکم گرفتدش و هی فشارش میده...
هی فشارش میده...
هی فشارش میده...
اونقدر که خون فواره میزنه و از چشمها میریزه بیرون...
و من خوب می شوم.
- ۹۳/۰۵/۰۲