اعتراف
تنبل شده ام این روزها. دست و دلم به کار نمی رود. بعد از تعطیلات، رئیس یک مقاله برای ویرایش و تکمیل داده که نمی دانم چرا انقدر تنبلی می کنم برای دستی به سر و رویش کشیدن. مقاله استخراجی خودم از پایان نامه ( همان که برایش به دیدن استاد راهنما رفتم) هم همچنان خاک می خورد و اصلاحات نهایی اش تمام نشده. یک پرونده هم دکتر ع پیشنهاد کرد که باهم کار کنیم و من تنبل همین که یک مقدارش را خواندم، گذاشتمش کنار. تازه همان اوایل که آمده بودم دکتر ع یک موضوع داد برای مقاله که منابعش را پیدا کردم و پلانش را هم در آوردم اما دیگر نرفتم سراغش. لیست بلند بالایی هم از آن پروژه هایی که فقط در حد حرف و ایده بوده، دارم.
خیلی مایه شرمندگی است، نه؟ می دانم! آمدم بنویسم قول می دهم که رویه ام را عوض کنم و از این حرفها، دیدم حرف الکی زدن و انجام ندادن بیشتر کسل و فرسوده ام می کند.
- ۹۲/۱۱/۱۰